مقدمهابراهیممناسکمطالعاتبازدیدهامدینة النبیپخش زنده





 

شمشیر محمدۖ

در پاسخ به بیانات پاپ علیه اسلام


از روزگارى كه امپراطوران روم مسیحیان را جلوی شیرها می افكندند، مناسبات میان امپراطورها و رهبران كلیسا دستخوش تغییرات بسیاری شده است.

كنستانتین بزرگ كه در سال ۳۰۶ میلادی ، یعنی هفده قرن پیش به مقام امپراطوری رسید ، مسیحیت را در امپراطوری خویش، كه شامل فلسطین نیز می شد، عملاً رسمیت داد. قرن ها بعد كلیسا به دو بخش : شرقی (ارتدوكس)، و غربی (كاتولیك) منشعب گردید . اسقف روم كه عنوان « پاپ » را بدست آورده بود ، درخواست كرد امپراطور برتری و تفوق او را بپذیرد .

نزاع میان امپراطوران و پاپ ها نقش محوری در تاریخ اروپا داشته و موجب تجزیه و تفرق ملت ها شده است . البته این جریان فراز و نشیب های متعددی داشته است ، گاهی امپراطوران پاپ ها را ندیده می گرفتند و بر كنار می داشتند و گاهی برعكس!

هنری چهارم، یكی از امپراطوران پای پیاده به كنیسه «Conossa» رفت و سه روز تمام بدون كفش روی برف هی مقابل كاخ پاپ یستاد تا سرانجام پاپ حكم تكفیر او را لغو كرد!

امّا ایامی نیز بوده است كه امپراطوران و پاپ ها با صلح و صفا در كنار هم می زیستند . و ما امروز شاهد چنین تفاهمی هستیم .

پاپ امروز (بندیكت) و امپراطور امروز (بوش) نمونه‌ی عالی از این هماهنگی هستند كه طوفانی جهانی از جنگ صلیبی بوش را علیه « اسلام فاشیستی» ! در زمینه «جنگ بین تمدن ها» ( Clash of Civilization) برپا كرده است.

اینك دویست و شصت و پنجمین پاپ در سخنرانی خویش در یكی از دانشگاه های آلمان اختلاف فاحشی را كه میان مسیحیت و اسلام دیده است این چنین بیان می كند كه مسیحیت بر عقلانیت استوار است در حالیكه اسلام آنرا انكار می كند . به ین معنا كه مسیحیان در اعمال خداوند معقول بودن را باور دارند ، در حالیكه مسلمانان به چنین اصلی معتقد نیستند.

من به عنوان یك یهودی معتقد به جدائی دین از سیاست (Atheist) نمی خواهم در چنین منازعه و جدالی كه در خود توانائی درك منطق پاپ را ندارم وارد شوم . امّا نمی توانم به عنوان یك اسرائیلی كه در نزدیكی خط گُسَل ین (به اصطلاح) جنگ تمدن ها (War of Civilization) زندگی می كنم ، به سادگی از كنار ین مسئله بی تفاوت بگذرم.

پاپ به جای دلیل آوردن برای ادعای ضعف عقلانیت در اسلام ، مدعی می شود كه محمد پیروانش را برای توسعه اسلام به نیروی شمشیر فرمان داده است. به نظر پاپ ین امری غیر عقلانی است ، زیرا یمان از روح پدید می آید نه از بدن، و چگونه شمشیر می‌تواند روح را تسخیر كند؟

پاپ برای اثبات ین ادعا ، از میان همه مردم ، به گفتار یكی از امپراطورهای دوره بیزانس ، « مانوئل پالائلوگوس » دوم كه تعلق به دوران رقابت كلیسای شرقی در اواخر قرن چهاردهم دارد ، استناد می كند كه در بحبوحه مجادله ی با یك دانشمند مسلمان ایرانی گفته بود:

« به من نشان دهید فقط یك چیز تازه ی كه محمد آورده باشد ، شما جز مطالب شیطانی و غیر انسانی در آن چه او آورد نمی یابید مثلاً همین فرمانی كه بری توسعه آئین اش با شمشیر به پیروان خود داد.»

ین كلمات سه سئوال را در ذهن خواننده به وجود می آورد:

۱ - چرا امپراطور ین سخنان را گفته است ؟
۲ - یا این ها صحیح است ؟
۳ - چرا پاپ حاضر به آن استناد می كند ؟
 

۱- چرا مانوئل دوم ین سخنان را گفته است؟

مانوئل دوم به هنگام نوشتن این شرح فرمانروی یك امپراطوری در حال انقراض بود . او در سال ۱۳۹۱ به قدرت رسید ، زمانی كه تنها چند ایالت از آن امپراطوری درخشان روم باستان باقی مانده بود و بقیه در تسلط ترك ها قرار گرفته بود .در آن مقطع زمانی، تركان ، (مسلمان) عثمانی به سواحل « دانوب » رسیده ، بلغارستان و نواحی شمالی یونان را فتح كرده و دوبار ارتش رو به نابودی امپراطور را، كه برای نجات نواحی شرقی امپراطور اعزام شده بود ، شكست داده بودند .

در ۲۹ ماه می سال ۱۴۵۳ فقط چند سال پس از مرگ مانوئل ، « كنستانتینوپل » ( استانبول فعلی ) پیتخت امپراطوری به دست ترك ها افتاده و نظامی كه بیش از هزار سال فرمانروائی داشت منقرض گردید .

مانوئل در دوران حكم رانی خویش بری جلب حمایت همه پایتخت های اروپائی تلاش فراوان كرد، او قول متحد كردن كلیسا را داد. كوچكترین تردیدی نیست كه قصد او از ایراد ین سخنان تحریك كشورهای مسیحی علیه ترك ها و یكپارچه كردن آن‌ها برای یك جنگ مذهبی جدید بود . سخن او ( نه نظریه ی اعتقادی ، بلكه ) عملی بود و دین را در خدمت سیاست قرار می داد.

به راحتی می توان تشخیص داد كه اظهارات پاپ چگونه و با چه دقتی در خدمت اهداف سیاسی امپراطور جورج بوش دوم كه می‌خواهد دنیی مسیحیت را علیه مسلمانانی كه آن ها را « محور شرارت » می نامد ، در آمده است . علاوه بر آن ، همانطور كه می دانیم ، ترك ها مجدداً ، امّا ین بار به صورت صلح آمیز ، بری پیوستن به جامعه اروپائی در تلاش و تكاپو افتاده اند . این موضوع به خوبی آشكار است كه پاپ با سخنان خود از جریانی كه در برابر تقاضی پیوستن تركیه به جامعه اروپائی موضع گیری می كند ، حمایت كرده است .
 

۲ - یا نشانه‌اى از حقیقت در مجادله مانوئل وجود دارد ؟

پاپ نیز مسئول و گرفتار ین سخن می باشد . او به عنوان یك روحانی (Theologian) جدی و شناخته شده حق تحریف یك متن (دینی) را ندارد . او البته اعتراف می كند كه قرآن مسلمانان را از گسترش یمان توسط زور مانع شده است ، و به یه ۲۵۷ سوره بقره استناد می كند كه می گوید : هیچ فشاری در پذیرش دین نیست (لا اكراه فی الدین).
چگونه كسی می تواند چنین سخن صریح و بدون ابهامی را ندیده بگیرد؟ پاپ به سادگی اظهار می دارد ین فرمان مربوط به دوران ضعف و ناتوانی پیامبر ( در مكه ) بوده و بعدها ( در دوران هجرت به مدینه ) كه به قدرت رسید، پیروان خود را بری استفاده از شمشیر در خدمت یمان فرمان داده است . اما چنین فرمانی در قرآن هرگز دیده نمى‌شود.

حضرت عیسی گفته است: «شما آنها را از میوه هایشان تشخیص خواهید داد»، مناسبات مذاهب دیگر با اسلام را با آزمایش ساده‌ی می‌توان مورد ارزیابی قرار داد : چگونه فرمانرویان مسلمان در مدت بیش از هزار سال كه قدرت گسترش یمان از طریق شمشیر را داشتند عمل كردند؟»

آرى آنها هرگز چنین نكردند!

برای قرن‌ها مسلمانان بر یونان (Greece) مسلط بودند، آیا یونانیان مسلمان شدند؟ یا هرگز كسی تلاش كرد آنان را مسلمان كند؟ نه تنها چنین نبود، بلكه مسیحیان یونانی در دوران حكومت عثمانی عالی‌ترین مقامات اداری را داشتند.
 
بلغارها ، صرب‌ها، رومانی‌ها،‌ مجارها و بقیه ملت‌های اروپائی همزمان یا متناوب تحت سلطه دولت عثمانی بودند . با این حال به اعتقادات مسیحی خویش سخت چسبیده بودند ، هیچ كس آنها را به مسلمان شدن مجبور نمی كرد و همه آنها مؤمن به مسیحیت باقی ماندند.

درست است ، مردم آلبانی و بوسنیائی‌ها به اسلام روی آوردند ، امّا هیچ كس ادعا نكرده آنها تحت فشار تغییر مذهب دادند . آنها اسلام را پذیرفتند تا مورد توجه حكومت قرار گرفته و از مزایای آن بهره مند شوند.

در سال ۱۰۹۹ میلادی صلیبیون مسیحی اورشلیم را تصرف كردند و ساكنان مسلمان و یهودی آن را بی استثناء قتل عام كردند. آنهم به نام مسیح مهربان! در چهارصد سالی كه فلسطین در اشغال مسلمانان بود مسیحیان همچنان اكثریت جمعیت آن دیار را تشكیل می دادند . در طول ین مدت دراز، هیچ تلاشی بری مجبور كردن آنان به اسلام اعمال نگردید. تنها پس از بیرون راندن صلیبیون از فلسطین بود كه اكثریت شهروندان شروع به پذیرش زبان عربی و یمان اسلامی كردند و این ها اجداد بیشتر فلسطینی‌های امروز هستند.

هیچ مدرك و سندی، به هر شكل ، وجود ندارد كه هرگز فشاری به یهودیان برای مسلمان شدن به كار رفته باشد . آن چنان كه به خوبی آشكار است ، در زمان حكمرانی مسلمانان ، یهودیان اسپانیا از چنان شكوفائی برخوردار بودند كه چنان لذت شكوفائی را در هیچ نقطه عالم، تقریباً تا دوران اخیر، در تاریخ خود نداشتند. شاعرانی نظیر یهودا هالوی «Yehuda Halevy» به زبان عربی می‌نوشت هم چنین «ابن میمونه» ( Maimonides) فیلسوف بزرگ یهودى.

در اسپانیی اسلامی، یهودیان به وزارت می‌رسیدند و شعرا و دانشمندانی عرضه می داشتند. در شهر اسلامی تولید و «‌ Toledo» اساتید مسیحی، یهودی و مسلمان در كنار هم كار می كردند و متون فلسفی و علمی یونان باستان را ترجمه می‌كردند، به راستی دورانی طلائی بود. چگونه چنین امری می‌تواند حقیقت داشته باشد كه پیامبر اسلام پیروانش را به شمشیر برای توسعه اسلام فرمان داده باشد؟

آن چه پس از آن اتفاق افتاد گفتنی‌تر است، زمانی كه كاتولیك ها بار دیگر اسپانیا را از مسلمانان باز پس گرفتند، یك حكومت مذهبی ترور تأسیس كردند. یهودیان و مسلمانان در انتخاب یكی از این دو گزینه قرار گرفتند كه یا مسیحی شوند و یا آنكه شهر را تخلیه كنند! و در غیر این صورت كشته می‌شوند! صدها هزار یهودی رانده شده كجا می‌توانستند بگریزند؟ تقریباً تمام آنها در آغوش باز كشورهای اسلامی پذیرفته شدند. یهودیان اسپانیا تماماً در جهان اسلام، از مراكش تا غرب گرفته تا عراق در شرق، از بلغارستان (كه در آن زمان قسمتی از امپراطوری عثمانی بود) در شمال گرفته تا سودان در جنوب ساكن شدند . آن ها مالیات مخصوص (جزیه) می پرداختند امّا از رفتن به سربازی و جنگ معاف بودند، این یك معامله و توافقی بود كه بسیار خوشایند و مورد استقبال بیشتر یهودیان بود .

ین مطلب نیز گفته شده است كه حكمرانان مسلمان به تغییر مذهب یهودیان و مسلمان شدن آنان روی خوشی نشان نمی دادند ، حتی اگر ین امر با رغبت و اصرار انجام می شد، زیرا ین امر موجب كاهش در آمد دولت (از ناحیه جزیه) می شد.

هر یهودی صادق و آزاده ی كه در تاریخ ملت خود را بداند، جز این نمی تواند كه احساس عمیقی از قدردانی و سپاس به اسلام داشته باشد كه یهودیان را در پنجاه نسل محافظت كرده است. آن هم در شریطی كه دنیای مسیحیت آن ها را بارها مورد آزار و اذیت قرار داده تا بزور شمشیر دست از دین خود بردارند!

Every honest Jew who knows the history of his people cannot but feel a deep sense of gratitude to Islam which has protected the Jews for fifty generation while the Christian world persecuted the Jews and tried many times (by the sword) to get them to abandon their faith.

قصه «پیش روی اسلام با شمشیر» یك برچسب شیطانی است. این یكی از افسانه های دروغی است كه در طول دوران جنگ علیه مسیحیان برای باز پس گیری اسپانیا در اروپا ساخته پرداخته شده بود ، صلیبیون و تنفر آنها نسبت به مسلمانان ترك، كه در آستانه تصرف شهر «وین» (پایتخت اتریش) بودند ، در پیدایش ین مسئله دخالت داشته است.

من شك دارم «پاپ» آلمانی الاصل نیز وجداناً اعتقاد به چنین داستان دروغین داشته باشد . مفهوم آن ین است كه رهبر كاتولیك‌های جهان كه یك عالم الهی مسیحی است ، تلاش لازم بری مطالعه تاریخ دیگر مذاهب را نكرده است.
 

۳ - چرا او این كلمات را به صورت عمومی بیان داشته است و چرا حالا؟

با توجه به زمینه جنگ مذهبی جدید بوش و حامیان اوانجلیست او باشعار «اسلام فاشیستی» و «جنگ واحد علیه تروریسم» ، به خصوص در شریطی كه «تروریسم» نقطه ضعفی برای مسلمانان محسوب شده است، هیچ راه گریزی برای این تصور ذهنی كه سخن پاپ بی ارتباط با ین مسائل نیست وجود ندارد . برای كارگزاران بوش همین اتهام (تروریسم) برای منطقی جلوه دادن اشغال منابع نفتی كفایت می كند . این اولین بار در تاریخ نیست كه یك سرپوش مذهبی منافع اقتصادی را زیر خود پنهان می كند . برای اولین بار نیست كه یك لشكر كشی چپاولگرانه یك جنگ مذهبی می شود.

سخنان پاپ با چنین تلاشى آمیخته مى‌گردد، چه كسى مى‌تواند نتیجه وخیم و شوم آنرا پیش‌بینی كند؟

 




مکتوبات سخنرانی ويدئوها

كلیه حقوق ین سیت محفوظ و متعلق به پیام است
Payam