نه تنها در مجادله و مخاصمه فرعون با حضرت موسی مسئله اصلی تکذیب « رب
العالمین» بوده است، بلکه ساحران نیز که به حقانیت موسی(ع) پس از شکست در
نمایش قدرت پی برده بودند، انقلاب روحی خود را با ایمان به «رب العالمین»
آشکار ساخته و برای نفی «ربویت» ادعائی فرعون، «رب موسی و هارون» را رب
خویش اعلام نموده در برابر تهدیدات فرعون باو پناهنده میشوند.
قالو امنا برب العالمین
رب موسی و هارون
قالو لا ضیر انا الی ربنا متقلبون
انا نطمع ان یغفربنا ربنا خطایانا ان کنا اول المومنین
پس از شرح مجاهدتهای حضرت موسی و حضرت ابراهیم در راه تبیین توحید از طریق
شناخت «رب العالمین» سوره شعراء به توصیف تلاش های انبیاء نخستین در ادوار
پنجگانه (۸) برای هدایت مردم به یکتائی خداوند می پردازد.
در بیان داستان این رسولان ، علیرغم تفاوت هائیکه در رسالتشان وجود داشته،
در این سوره از یک قالب انشائی، که در هفت بند (هفت آیه) تشکیل شده، بشکل
ترجیع بند استفاده کرده است. قالبی که در تمامی ۵ مورد با «تکذیب» مرسلین
آغاز و با تأکید و توکل آنها بر «رب العالمین» ختم می گردد و در نتیجه گیری
نهائی ( در بندهای ۶و۷) بر این امر، دو اصل تصریح می گردد که:
۱- علیرغم نشانه های آشکاری که در این (واقعه
تاریخی) وجود دارد «بیشتر مردم ایمان نمی آورند»، (ان فی ذلک لایه و ما
کان اکثرهم مومنین).
۲- پروردگار عزیز و رحیم است ( در برابر کافران مغلوب نمی شود و مومنین
را مشمول رحمت ویژه می نماید). ان ربک لهو العزیز الرحیم.
ذیلاً ۵ بند ابتدای قالب مذکور را که بیان کننده اصل
دعوت است مورد توجه قرار می دهیم:
همانطور كه ملاحظه میشود، با مقدم آمدن کلمه «تکذیب»
در شرح سرنوشت اقوام، (۹) کلیدی بودن این کلمه را در
ارتباط نا موضوع و محور اصلی سوره نشان میدهد، علاوه بر آن، گرچه اقوام
گذشته رسولان را تکذیب میکرند (کذبت قوم... المرسلین) ولی این تکذیب، نه
تکذیب شخص آنها، که تکذیب رسالتشان (توحید و بتیین تبوبیت «رب العالمین»)
بوده است.(۱۰)
اینک با مقدمهای که در شناخت مهمترین موضوع و محور سوره گفته شد، به اصل
مسئله، یعنی ارتباط آن بخش از داستان حضرت ابراهیم که در سوره شعراء آمده،
با محتوا و مقصود محوری آن برمیگردیم. در این سوره در برابر «ربّ
العالمین» که کلیدیترین کلمه برای شناخت مفاهیم آن است، دو قهرمان تاریخ
را از دو بُعد «تکذیب» یا «تصدیق» (در جهت منفی یا مثبت) معرفی مینماید؛
فرعون قهرمان تکذیب! و ابراهیم قهرمان تصدیق ربّ العالمین.
در این سوره (همچنین سوره قبل) داستان انبیاء ادوار پنجگانه باختصار و
اجمال (بین ۱۶ تا ۱۹ آیه) برگزار شده است، اما ماجرای حضرت موسی و فرعون که
مقدم بر بقیه انبیاء آمده است، در ۵۹ آیه و بخش مربوط به حضرت ابراهیم در
۲۱ آیه تفصیل بیشتری داده شده است تا مصداق شاخص هر دو بُعد را بهتر نشان
دهد.
آنچه درباره ابراهیم در این سوره نقل گردیده، عنوان «نبأ» (خبر مهم، واقعه
شگفتآور) یافته است:(۱۱) «و اتل علیهم نبأ ابراهیم». هر
چند رسالت هر یک از پیامبران به جای خود خبری عظیم و شگفتآور بوده است،(۱۲)
اما در این سوره با توجه به سیاق آن منحصراً این مورد را «نبأ» نامیده است.
آیات مربوط به ابراهیم از دو قسمت تشکیل شده است:
۱ – قسمت سلبی (نفی و انکار) که از ۷ آیه تشکیل شده و تماماً در رد
بُتپرستی و اعتقادات انحرافی پدر و قومش میباشد.
۲ – قسمت ایجابی (تصدیق و اثبات) که با حجمی دو برابر قسمت قبل در احتجاج
با منکرین «ربّ العالمین»، زمینههای متعدد ربوبیّت الهی را در حالات مختلف
زندگی خویش نشان میدهد و برخلاف ناباوران که از اصنام و الهه دروغین
درخواست میکردند، دعاهای بلیغ و عمیقی به درگاه «ربّ العالمین» عرضه
میدارد و به این وسیله مراتب کامل «تصدیق» خویش را نسبت به پروردگار اعلام
مینماید. ابراهیم پس از ذکر نام «ربّ العالمین» در برابر منکرین، ابتدا
(با ۴ بار تکرار «الذی») ربوبیّت او را در مراحل سه گانه:
۱ – گذشته {آفرینش، هدایت (غریزی، فتری و عقلی)}
۲ – حال {رزق و روزی (خوردن و آشامیدن)، شفای از بیماران}
۳ – آینده {مرگ و حیات مجدد (در روز بعثت)، غفران خطاها در روز جزا}
که از ۷ مورد تشکیل شده بیان میکند آنگاه دعاهای بلند
خویش را (که مشتمل ۶ قسمت است) عرضه میدارد. (۱۳) آیات
ذیل ترتیب مورد نظر را نشان میدهد:
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ
الْعَالَمِينَ
الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ
وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ
وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ
رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ
وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ
وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ
وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ
وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا
بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
ابراهیم در روزگاری «ربویت» خداوند را «تصدیق» نموده و دست قدرت و حکمت او
را در گذشته ، حال و آینده(تمامی زمانها و مکانها) گرداننده و نظام دهنده
عالم هستی دیده است، که معاصرینش چشم بصیرت حتی بر بدیهیات و مسائل ابتدائی
پیرامون خویش نداشته، ربویت آفریدگار عالم را در زمان و مکان خویش نمی
دیدند. چنین بلند پروازی، وسعت نظر و عمق اندیشه از انسانی که حدود سه هزار
سال قبل میزیسته و یک تنه در باربر بت پرستی و جهل و جور قیام کرده و «رب
العالمین» را معرفی نموده و از آخرت خبر داده (۱۴)
براستی او را شایسته لقب «خلیل الله» و عنوان «امت قانت» (۱۵)
کرده است.
۱ - این سوره نیز همچون سه سوره قبل در سومین
سال بعثت در مکه نازل شده است، و از نظر ترتیب نزول مطابق جدول شماره
۱۵ کتاب سیر تحول قرآن پس از سه سوره قبل قرار دارد
۲ - موسی – ابراهیم – نوح- هود- صالح- لوط – شعیب
(علی نبینا و علیهم السلام)
۳ - و همچنین ۱۱ بار از تکذیب امت ها نسبت به
رسولانشان خبر میدهد (آیات ۱۸۹-۱۸۶-۱۷۶-۱۶۰-۱۴۱-۱۳۹-۱۲۳-۱۱۷-۱۰۵-۱۲-۶)
۴ - بعد از سوره شعراء، سوره انعام از نظر آماری با ۴
بار تکرار این جمله در ردیف دوم قرار دارد
۵ - فارنیا فرعون ففولا انا رسول رب العالمین (آیه
۱۶)
۶ -آیه ۱۸ (قال الم نربک فینا ولیدا و لشت فینا من
عمرک سنین)
۷ - آیه ۲۳ (قال فرعون و ما رب العالمین)
۸ - در قرآن آنجا که سیر تاریخی رسالت و داستان
انبیاء را شرح می دهد غالباً نام پنج تن از آنان (نوح، هود، صالح، لوط
و شعیب) و سرنوشت امتشان پشت سرهم بهمین ترتیب ( از نظر زمانی) ذکر شده
و آنها را به عنوان رسولانیکه در پنج مقطع مهم و تعیین کننده تاریخی
برانگیخته شده اند معرفی کرده است.
۹ - در
آیات فوق از تکذیب اقوام نسبت به «مرسلین» (نه رسول خود) یاد کرده است،
چنین به نظر میرسد که آنها با تکذیب رسول خود در حقیقت جریان رسالت و
امکان رسالت یک انسان از جانب خدا را تکذیب میکردند.
۱۰ -
جملات: «ما کان اکثرهم مؤمنین»، «ما کانوا به مؤمنین»، «الا تتقون» که همان
مفهوم تکذیب را میرساند در این سوره بیش از دیگر سورههای قرآن بکار رفته
است.
۱۱ - داستان حضرت موسی در این سوره با آیه «و
ازنادی ربک موسی...» و داستنا سایر انبیاء با جمله «کذبت قوم... المرسلین»
آغاز میگردد.
۱۲ - در مورد نوح و موسی نیز عنوان نبأ
در سورههای دیگر بکار رفته است (یونس ۷۱ و قصص ۳).
۱۳ -
۱- درخواست حکم (شناخت عمل صالح) ۲- پیوستن به صالحین ۳- نیکنامی در
نسلهای آینده ۴- وراثت بهشت ۵- آمرزش پدر گمراه ۶- خوار و ذلیل نساختن در
روز برانگیختگی
۱۴ - ماجرای ابراهیم همچون ماجرای سایر پیامبرانی که
در این سوره معرفی شده اند. با دو جمله:
(ان فی ذلک لایه و ما کان اکثرهم مومنین – و ان ربک لهو العزیز الرحیم)
ختم می گردد. اا این دو جمله با فاصله ای نسبتاً طولانی پس از ختم
داستان ( در آیه ۸۹) آمده است و بین انتهای داستان و دو جمله فوق ۱۴
آیه درباره بهشت و جهنم، (بعنوان جمله معترضه ای طولانی) واقع شده است.
چنین دخل و تصرفی مسلما بی دلیل نیست. دعاهای بلیغ ابراهیم در انتها و
اوج خود به تمنای بهشت و پناه بردن بخدا از رسوائی روز برانگیختگی ختم
می شود. در این افق، آفریننهد انسان موقعیت را مناسب دانسته است اندیشه
های بلند بنده بصیر خود در باره روز «بعثت» را بسط بیشتری داده، بهشت
متقین و دوزخ گمراهان را برای نسل های بعد نشان دهد. شگفت اینکه در
آنروز نیز گمراهان از اینکه بتهای دیگر را بجای «رب العالمین» عبادت می
کردند اظهار حسرت و ندامت می نمایند.
تالله ان کنا لفی ظلال مبین – اذ نسویکم برب العالمین
۱۵ - ان ابراهیم کان امه قانتا لله حنیفا و ما کان من
المشرکین