حلم و دلسوزی نسبت بمردم و بازگشت دائمی بخدا
در میان سوره هائیکه نام و نشانی از حضرت ابراهیم در آنها رفته است، در
چهار سوره به داستان فرشتگانیکه بطور ناشناس و در هیئت بشری، بمنظور بشارت
فرزند و آگاهی دادن از عذاب قوم لوط بر آنحضرت وارد شدند، اشاره ای گردیده
که در دو مورد بعنوان «ضعیف ابراهیم» (مهمانان ابراهیم) و دو مورد دیگر
بعنوان «رسلنا» (فرستادگان ما) از آنها یاد شده است. گرچه مضمون و محتوای
این ماجری در موارد مذکور مشابه یکدیگر و متوجه یک مسئله است، اما بتناسب
سیاق سوره و مقصود محوری آن، روی وجه خاصی از داستان توجه و تمرکز بیشتری
انجام گرتفه است، از جمله در سوره ذاریات روی مهمان نوازی و «احساس» و
اکرام و احترام ابراهیم به غریبه و آشنا، در سوره حجر روی اخلاص در عبادت
که موجب گزینش و بقای ذریه صالح او، علیرغم عذاب قوم لوط در جریان «انتخاب
اصلح»، الهی گردید، در سوره عنکبوت (بطور اختصار و ایجاز) روی اضطراب و
نگرانی از سرنوشت حضرت لوط و یادآوری وضعیت او به ملائکه مأمور عذاب، و
بالاخره در سوره هود، که موضوع مورد بحث این بخش است، روی بردباری و تحمل
ناروائیهای مردم و دلسوزی نسبت به سرنوشت آنها و انابه و استغفار بدرگاه
خدا، تمرکز و تأکید بیشتری انجام شده است. ابتدا نگاهی بآیات مورد نظر می
افکنیم آنگاه ویژگیهای مورد نظر را استخراج مینمائیم.
و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا سلاماً قال سلامن فما لبث ان جاء
بعجل حنید
فلما رءالیدیهم لاتصل الیه نکریهم و اوجس منهم خیفهً قالوا لاتخف انا
ارسلنا الی قوم لوط و امراته قائمه فضحکت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق
یعقوب
قالت یا ویلتیء الدوانا عجوز و هذا بعلی شیخاً اینّ هذا لشیء عجیب
قالوا اتعجبین من امرالله و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید
فلما ذهب عن ابراهیم الروع و جائته البشری یجادلنا فی قوم لوط
ان ابراهیم لحلیم اواه منیب
یا ابراهیم اعرض عن هذا انه قد جاء امر ربک و انهم اتیهم عذاب غیر مردود. (۱)
همانطور که گفته شد، تأکید و تمرکز سوره هود از داستان فرستادگان خداوند
بسوی ابراهیم، عمدتاً روی حلم و دلسوزی او نسبت بمردمی است که فرمان الهی
برای عذاب آنها فرا رسیده بود. همانطور که گفته شد فرستادگان حامل دو پیام
بودند؛
بشارت فرزند برای ابراهیم و ابلاغ عذاب قوم لوط. این دو خبر بطور طبیعی
میبایست برای ابراهیم بسیار مسرت بخش بوده باشد، فرزنددار شدن در سنین
کهولت و از کارافتادگی، از همسری عقیم و عجوزه (سارا)، آنهم فرزندی همچون
اسحق که بشارت حلیم و علیم بودن او در همان زمان داده شده (۲)
برای پدر مثل ابراهیم که آرزومند تداوم امامت و پیشوائی راه حق در ذریه اش
بوده است (۳) بالاترین و بهجت آورترین بشارت باید باشد،
همچنین خبر فرا رسیدن عذاب برای قوم لوط که در انحراف جنسی و فساد اخلاقی
گوی سبقت از جهانیان ربوده و به لجن زار متعفن فحشاء خو گرفته بودند، برای
انسان پاک و طاهری که متنفر و منزجر از خباثت و کثافت است باید بسیار شاد
کننده باشد، اما می بینیم ابراهیمی که عمری در آرزوی چنین فرزندی بوده، نه
تنها کوچکترین عکس العمل و ابراز رضایت و انبساطی در برابر این بشارت نشان
نمیدهد، (۴) و خرمی و خرسندی از خبر دوم پیدا نمیکند،
بلکه آگاهی از عذاب قوم لوط چنان غم و اندوه سنگینی بر روح و جان او وارد
میسازد که گویا بشارت فرزند را نشنیده و یا تولد او را در برابر مرگ هزاران
نفر ناچیز میشمارد!! وقتی ریشه خودخواهی (در اشکال و ابعاد مختلف) از نفس
کنده شده و نهال مهر و محبت نسبت بمردم در قلب آدمی غرس و آبیاری شده باشد،
چنین عکس العملی دور از انتظار نباید باشد.
ابراهیم که دلی دردمند و قلبی رقیق و رئوف داشته، نه تنها به غم و اندوهی
شدید گرفتار میشود، که با خداوند نیز برای نجات آنها به مجادله (استغاثه و
تمنا) می پردازد (یجادلنا فی قوم لوط)، براستی که او بسیار حلیم و دلسوز و
منیب بود. (انّ ابراهیم لحلیم اواهُ منیب). این سه صفت که در شأن ابراهیم
شمرده شده، در سراسر قرآن تنها به ابراهیم نسبت داده شده است.(۵)
حلیم به کسی میگویند که به نیروی عقل و علم بر عواطف و احساسات خود مسلط
بوده، بتواند خشم و غضب خویش کنترل نماید و با بتعویق انداختن عکس العمل
انتقامی، رفتار منطقی و مصلحت آمیزی بموقع خود انجام دهد. ابراهیم در برابر
فساد و فحشای بی نظیر قوم لوط و حرکت شرم آورشان نسبت به فرستادگان
پروردگار، نه تنها کینه و عداوتی از آنها بدل راه نداده بود، بلکه از جهل و
غفلتشان محزون و متأسف بود و آرزو میکرد هدایت و رستگار گردند. (۶)
«اوّاه» از ریشه «آه» دلالت بر دلسوزی و رقت قلب و تضرع و توجهی میکند که
شخص را به آه کشیدن فراوان و از ته قلب وادار نماید. (۷)
این صفت تنها دو بار در قرآن، و هر دو بار نیز درباره ابراهیم بکار رفته
است. (۸)
سومین صفتی که در شأن ابراهیم شمرده شده، «منیب» است که قریب المعنی با
«توبه» (بازگشت بخدا) میباشد. اما توبه ای دائمی و مستمر و بازگشتی بدون
فوت وقت و تأخیر و تعویق. همچون ناخدائی که کشتی را بسوی مقصد مورد نظر، در
برابر طوفان و امواج دریا هدایت کرده و مسیر آنرا دائماً با نقشه و قطب نما
منطبق مینماید و قبل از آنکه انحراف زیادی از زاویه و خط سیر تعیین شده
بوجود آید، آنرا اصلاح کرده به صراط مستقیم بازگشت (توبه) مینماید، با این
مثال منیب بکسی می گویند که هر چه بیشتر و بهتر بتواند در تمامی ایام و
ساعات، گفتار و کردار خود را با موازین «ما انزل الله» منطبق کرده راهی را
که به رضای الهی منتهی شود طی نماید.
و اما یادآوری ارزش های اخلاقی و صفات ممتاز ابراهیم، ضمن آنکه برای مؤمنین
نخستین که در سخت ترین شرایط دعوت پیامبر را پذیرفته بودند، متضمن درس های
انسانی ارزنده ای است، برای خود آنحضرت نیز اشاره و عنایتی دارد که بچشم
حلم و دلسوزی نسبت به مکذبین جاهل و مشرک رسالتش نگاه کند و دلش از پیروزی
نهائی حق استوار و نیرومند گردد.
و کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق و
موعظه و ذکری للمؤمنین. (۹)
سوره هود در نهمین سال بعثت، در شرایط بسیاری که برای پیامبر و مسلمین وجود
داشت، نازل شده (۱۰) است، در اینمدت مسلمانان انواع
شکنجه و آزار، مصادره اموال و حبس و حصر در دوره تنگ (شعب ابیطالب)، گرسنگی
و بیماری و مرگ، هجرت به حبشه و... را تحمل کرده و سرنوشت سختی را انتظار
میکشیدند. این سوره که دومین سوره از مجموعه سوره های ناظر بر نزول قرآن و
اشاره تاریخی به سرنوشت امت ها و ارتباط آنان با رسولانشان میباشد، (۱۱)
با توصیف تلاشهای توحیدی هفت تن از پیامبران و پیروان آنها و سختی های
فراوانی که در راه حق تحمل کردند، (۱۲) هم درس صبر و
استقامت به رسول اکرم و مسلمانان میدهد و هم در برابر مصائب و مشکلات به
دلداری و تسلیت شان می پردازد، معروف است که پس از نزول این سوره پیامبر
فرمود: شیتنی سوره هود (سوره هود مرا پیر کرد)، براستی رسالت هدایت مردمی
جاهل و مشرک و مستکبر، بر پیامبر متعهد و مسئول و مهربان و دلسوزی که جریان
تاریخی تکذیب و تمسخر رسولان و ظلم و ستم مکذبین مشرک و معاند را میشنود
بار سنگینی است که جسم و جان را فرسوده پیر میکند.
در میان رسولان هفتگانه ای (۱۳) که ماجرای مبارزات
توحیدی آنها در این سوره شرح داده شده است، بیش و پیش از همه داستان حضرت
نوح، بدلیل دشواری رسالت و حداقل پیروانی که با حداکثر مدت تبلیغ (۹۵۰ سال)
پیدا کرد و صبر و استقامتی که در برابر استهزاء و اسکتبار مشرکین نشان داد،
تفصیل و توسعه داده شده است (۱۴) و کمتر از همه
(احتمالاً بدلیل حداکثر پیروان و پیروزی نهائی بر فرعون و لشکریان او) و در
آخر بداستان مبارزات توحیدی حضرت موسی با فرعون و ملاء (۱۵)
(درباریان) او پرداخته است. در میان این دو پیامبر اولواالعزم که اولی در
آغاز حرکت توحیدی و دومی در سر فصل و نقطه عطف تشکیل امت واحد خدائی مبعوث
شده اند، شرح مجاهدات پنج تن دیگر از رسولان رهائی و رستگاری مردم مطرح شده
است: هود، صالح، ابراهیم، لوط و شعیب (۱۶) (علی نبینا و
علیهم السلام). با این تفاوت که در مورد همه آنها، باستثنای ابراهیم، آیات
مربوطه ناظر به رسالت پیامبران و روابط آنها با مردم معاصرشان و ابلاغ پیام
توحیدی (الان تعبدواالالله)، توصیه باستغفار (و استغفروا ربکم) و ابراز
نگرانی از نزول عذاب بر آنها (انی اخاف علیکم عذاب یوم کبیر) بوده است و
آنها بعنوان رسول بسوی مردم مبعوث شده بودند (۱۷) در
حالیکه در مورد ابراهیم(ع) قضیه بر عکس است، یعنی رسولان الهی (فرشتگان) بر
او وارد شدند (۱۸) و شخص او در این سوره (نه رسالتش)
مطرح گشته است.
ویژه بودن موقعیت ابراهیم در این سوره از جهت دیگری نیز آشکار است و آن
موضوع «امر» می باشد که مشخصه سوره هود و کلمه کلیدی آن میباشد، (۱۹)
بطوریکه کلمات «امر» و «امرنا» در این سوره بمراتب بیش از سوره های دیگر
قرآن بکار رفته است.(۲۰) اما کاربرد این کلمه که عمدتاً
در مورد عذاب اقوام گذشته یعنی صدور فرمان الهی برای هلاکت تکذیب کنندگان
رسالت پیامبران میباشد، در مورد ابراهیم، برای بشارت فرزند دار شدن او صادر
شده است. ذیلاً موارد فوق الذکر را مورد توجه قرار میدهیم:
در مورد عذاب قوم نوح:
آیه (۴۰) حتی اذاجاء امرنا و فارالتنور قلنا احمل فیها...
آیه (۴۳) قال لاعاصم الیوم من امرالله الا من رحم...
آیه (۴۴) و غیض الماء و قضی الامرواستوت علی الجودی...
در مورد عذاب قوم هود
آیه (۵۸) و لما جاء امرنا نجینا هوداً و الذین آمنوا معه
در مورد عذاب قوم صالح
آیه (۶۶) و لما جاء امرنا نجینا صالحا و الذین آمنوا معه
در مورد عذاب قوم شعیب
آیه (۶۶) و لما جاء امرنا نجینا شعیباً و الذین آمنوا معه
در مورد عذاب لوط:
آیه (۸۲) و لما جاء امرنا نجینا جعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیها
آیه (۷۶) انه قد جاء امر ربک و انهم اتیهم عذاب غیر مردود.
همانطور که ملاحظه میشود، در مورد انبیاء ادوار پنجگانه تاریخ، امر خداوند
برای عذاب ظالمین نازل شده است و همانطور که در آیات ۱۰۰ تا ۱۰۲ این سوره
بعنوان نتیجه گیری و جمع بندی عملکرد اقوام گذشته تأکید گردیده، اخذ و عذاب
الهی دقیقاً بخاطر «ظلم» آنها تحقیق یافته و هنگام نزول امر الهی خدایانی
که بجز خدای یکتا می پرستیدند کوچکترین دفع ضرری از آنها نتوانستند کرد. (۲۱)
اما در مورد ابراهیم، آنچنان که در آیه ۷۳ تصریح گردیده، امر خداوند برای
بشارت فرزنددار شدن و ابلاغ رحمت و برکت الهی بر اهل بیت آنحضرت تعلق گرفته
است (قالوا اتعجین من امرالله رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید
مجید) و این تفاوت همه جریان نخبه گیری و انتخاب اصلح است که باغبان هستی
با قلع و قع علف های هرزه و از ریشه در آوردن آن، امکان رشد و کمال و توسعه
و تکثیر به تخم (ذریه) و نهال نبات پاک و پرفایده میدهد، اقوام فاسد و
ظالمی که انگل وار زمین را برای حیات انسانهای صالح تنگ میکنند، باید آفت
زدائی گردند تا زمین برای ظهور ذریه پاک ابراهیم سالم بماند. جالب اینکه در
این سوره در برابر «امر الهی»، امر «فرعون»ها و «جباران» را در تقابل قرار
داده است تا مفهوم واقعی و عملی این کلمه و موقعیت آن در سوره بهتر فهمیده
گردد. اگر اقوامی مشمول عذاب الهی شدند، دقیقاً باین دلیل بوده که پیرو
فرمان جباران ستیزه گشته و در برابر امر «فرعون»ها که مغایر رشد و رهائی
است خاضع و تسلیم شدند و اگر ابراهیم شایستگی دوام و بقای ذریه اش را
یافته، باین دلیل بوده است که از «امر نمرودها» سربازده و به «امر» رشد و
کمال بخشنده پروردگار خویش گردن تسلیم و تعبد نهاده است. (۲۲)
... فاتبعوا امر فرعون و ما امر فرعون برشید
تلک عاد حجدوا بآیات ربهم و عصو رسله و ابتعوا امر کل جبار عنید
در چهار آیه انتهائی این سوره که خلاصه و عصاره و نتیجه گیری پیام های آن
میباشد، باز هم کلمه «امر» مطرح شده تا پیامبر و مسلمانان بداند در تقابل
دو «امر: الهی و فرعونی، نهایتاً رجوع تمامی امور بسوی خدا است. بنابراین
باید باو تعبد و توکل داشته مطمئن بر احاطه و آگاهی خداوند از عملکرد
ناباوران باشند. (۲۳)
۱ - آیات ۶۹ – ۷۶ – فرستادگان ما با بشارت بر
ابراهیم وارد شده سلامی گفتند و او (نیز) سلامی (گرمتر) گفت و بیدرنگ کباب
گوساله ای (برای آنها) آورد. پس چون دید که دست آنها بطعام دراز نمی شود،
بیمناک گردید، فرستادگان گفتند مترس که ما بسوی قوم لوط فرستاده شده ایم.
(در آنحال) همسر ابراهیم (سارا) که ایستاده بود خنده اش گرفت. پس ما او را
به اسحق و پس از وی به یعقوب بشارت دادیم. (سارا چون مژده را شنید) گفت وای
بر من! چگونه میشود من فرزندی بیاورم در حالیکه پیر سالخورده ام و این
همسرم نیز پیرمردی فرتوت است. چنین امری بس شگفت میباشد. (فرشتگان) گفتند
آیا از کار خدا عجب داری؟ (در حالیکه) رحمت خدا و برکات او بز شما اهل بیت
شامل است چرا که او بسیار ستوده و بلند مرتبه است. پس چون وحشت از ابراهیم
زائل شد و بشارت فرزند را شنید (در آنحال) برای نجات قوم لوط با ما به
مجادله (خواهش و استدعا) پرداخت! همانا که ابراهیم بسیار حلیم و دلسوز مردم
(اهل دعا و تضرع برای نجات آنها) و بازگشت کننده دائمی بسوی ما بود. (در
اینحال خطاب شد که) ای ابراهیم از چنین درخواستی درگذر که امر پروردگارت
(برای عذاب قوم) همانا فرا رسیده و آنها راعذاب حتمی و بازگشت ناپذیری
رسیده است.
۲ - صافات ۱۰۱ و حجر ۵۳ و ذاریات ۲۸
۳ - بقره ۱۲۴
۴ - البته همسر ابراهیم، آنطور که در این سوره شرح داده
شده، تبسم و اظهار تعجبی از چنین بشارتی مینماید.
۵ - البته صفت حِلم به فرزند ابراهیم (اسحق) نیز نسبت داده شده است (که
بدلیل بشارت دادن این صفت بهنگام تولد آنحضرت بنظر میرسد جنبه وراثتی داشته
است) همچنین فعل «اناب» در مورد پیامبران دیگری همچون داود و سلیمان (آیات
۲۴ و ۳۴ سوره ص) و جمله «الیه انیب» در مورد حضرت شعیب (هود ۸۸) و حضرت
خاتم النبیین (شوری ۱۰) بکار رفته است. ولی بعنوان صفت و بصورت اسم فاعل
(منیب) منحصراً به حضرت ابراهیم نسبت داده شده است.
۶ - نکته مهم اینکه قوم لوط جدای از قوم ابراهیم بودند. در واقع ابراهیم
بخاطر تعصیب قومی و نژادی نبود که چنین در خواستی میکرد، بلکه انگیزه او
محبت بهمه بندگان خدا بود.
۷ - در فرهنگ لغت المنجد «اوّاه» را «الکثیر التأوُّه» معنی کرده
است، یعنی کسیکه فراوان آه سر میدهد.
۸ - آیه ۷۵ این سوره و آیه ۱۱۴ سوره توبه.
۹ - آیه ۱۲۰ – و ما کلاً از اخبار رسولان آنچه موجب
استواری دل تو گردد بزگو مینمائیم و در این (کتاب) حقیقت برای تو آمده و
برای مؤمنین پند و یادآوری میباشد.
۱۰ - سوره های ششگانه ای که همگی با حروف مقطعه «الر» افتتاح میگردند
(یونس – هود – یوسف – رعد – ابراهیم – حجر)
۱۱ - جالب اینکه نام ۵ تن از آنها (نوح، هود، صالح، شعیب، لوط) همچنین نام
اقوام عاد و ثمود در این سوره بیشستر از سایر سورهای قرآن بکار رفته است.
۱۲ - جالب اینکه نام ۵ تن از آنها (نوح، هود، صالح،
شعیب، لوط) همچنین نام اقوام عاد و ثمود در این سوره بیشستر از سایر سورهای
قرآن بکار رفته است.
۱۳ - نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب و موسی (علی نبینا و علیهم
السلام)
۱۴ - ۲۵ آیه (آیات ۲۵ تا ۴۹)
۱۵ - ۴ آیه (آیات ۹۶ تا ۹۹)
۱۶ - برای هود ۱۱ آیه، صالح ۸ آیه، ابراهیم ۸ آیه، لوط ۷ آیه، شعیب ۱۲ آیه
در این سوره آمده است.
۱۷ - مثل: آیه (۲۵) لقد ارسلنا نوحاً الی قومه – (۵۷) والی عاد اخاهم هوداً
– (۵۷) فانو تولوا فقد ابلغتکم ما ارسلت به الیکم... (۶۱) والی ثمود اخاهم
صالحاً... (۸۴) والی مدین اخاهم شعیبا ... (۹۶) و لقد ارسلنا موسی بایاتنا
و سلطان مبین.
۱۸ - البته فرشتگان بر لوط هم وارد شدند ولی در این سوره رسالت او را نیز
شرح داده است.
۱۹ - کلمات کلیدی دیگری نیز این سوره دارا میباشد که از
نظر آماری به تعداد بیشتری از بقیه سوره ها در آن بکار رفته است، از جمله
کلمات: رحمه (۸ بار)، بینه (۵ بار)، رشید (۳ بار)، ظلموا (۶ بار)، یعبد (۴
بار)، ربک (۱۷ بار)، ربی (۱۱ بار) عذاب (۱۳ بار – بعد از بقره و آل عمران)
۲۰ - ۹ بار کلمه امر – ۵ بار کلمه امرنا – یکبار تأمرگ و یکبار امرتُ
۲۱ - ذلک من انباء القری نقصه علیک منها قائم و حصید – و ما ظلمنا هم ولکن
ظلموا انفسهم فما اغنت عنهم الهتم التی یدعون من دون الله من شیء لما جاء
امر ربک و مازادوهم غیر تتبیب – و کذلک اخذ ربک اذ اخذ القری و هی ظالمه ان
اخذه الیم شدید
۲۲ - در اواخر این سوره نیز به پیامبر و (مسلمانان)
فرمان میدهد آنچنان که «مأمور» شده استقامت نماید و مسلمانان از ظغیان
(تجاوز از خط مستقیم) بپرهیزیند که خدا بر اعمال آنها کاملاً بینا است
(فاستفم کما امرت و من تاب معک و لاتطغواانه بما تعملون بصیر)
۲۳ -و کلا نقصص علیک من انباء الرسل مانثبت به فوادک و جائک فی هذه الحق و
موعظه و ذکر للموننی و قل للذین لایؤمنو اعملوا علی مکانتکم انا عاملون – و
انتظروا انا منتظرون