ترفیع درجه به مقام هدایت یقیتی
آیات ۷۴ تا ۸۳ (۱۰ آیه) سوره انعام که از جمله آیات نازل شده در سال دهم
بعثت میباشد (۱) به تفصیل روند رشد فکری و هدایت یابی
ابراهیم را از طریق تفکر در نظام آسمانها و زمین تا مرحله یقین آوری بیان
مینماید.(۲) او بشیوه مشاهده و تجربه (۳)
یعنی نظر در آیات آفاق و انفس و تدبر در حیات و حرکت ستارگان و ماه و
خورشید، پدید آورنده و گرداننده ای را بچشم بصیرت دید که موجد و محرک همه
هستی است (۴) آنگاه پس از آنکه در مسیر حق گرائی خالص
خود، از اصنام و اوثان اجتناب نموده و روبسوی آفریننده آسمانها و زمین آورد
و «رب خویش» را یافت، (۵) ابتدا آرمان و هدفی را که بسوی
آن متوجه گشته بود، با تأکید بر جدا شدندش از مشرکین، صراحتاً اعلام نمود،
(۶) آنگاه با منطقی محکم و استوار، دعوت را از پدرش (که
بت تراش و از بزرگان آئین بت پرستی بود) آغاز نمود و با اطمینان و اعتماد
بنفس کامل، بطلان بت پرستی و گمراهی آشکار پدر و قومش را اظهار داشت. (۷)
موضعگیری مترقی و مبتکرانه ابراهیم در برابر افکار و آراء مشرکین، آنها را
علیه او به مجادله و مهاجه برانگیخته از قهر و غضب خدایان خویش بیمش دادند.
اما ابراهیم از همین حربه «خوف و امن» که یکی از دو انگیزه انسانهای جاهل
در پناه بردن به بت ها و ارباب باطل میباشد (۸) استفاده
کرد، امنیت کامل خود را که در کنف هدایت و حمایت الهی قرار گرفته و ناامنی
مطلق مشرکین را که از روی نادانی به چیزی پناه میبرند که می پندارند شریک
خدا است، اثبات نمود. ابراهیم در این محاجه از منطق مشرکین مدد گرفته با
تکیه بر «الله»، که وجود او را نمیتوانستند انکار نمایند، (۹)
هدایت یافتگی خود از جانب خدا و بیم نداشتنش را از آنچه او را میترسانیدند
و احاطه علم پروردگار را باشیاء عالم بآنها یادآور میشود و امنیت و هدایت
را از آنِ کسانی میشمارد که پروردگار یکتار را پرستیده و ایمان خود را به
ظلم آلوده نساخته باشند. خداوند حکیم و علیم نیز این منطق را حجتی معرفی
مینماید که برای هدایت قوم به ابراهیم بخشیده و باینوسیله مقام او را به
درجات بلندی ترفیع داده است.:
و حاجَّه قومه قال اتحاجونی فی الله و قد هدین و لااخاف ما تشرون به الا ان
یشاء ربی شیئاً وسع ربی کل شی علما افلا تتذکرون و کیف اخاف ما اسرکتم و
لاتخافون انکم اشر کتم بالله مالم ینزل به علیکم سلطاناً فای الفریقین احق
بالامن ان کنتم تعلمون الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم
الامن و هم مهتدون.
و تلک حجتنا اتیناها ابراهیم علی قومه نرفع درجات من نشاء ان ربک حکیم
علیم.
در سوره انعام نام ۱۸ پیامبر ذکر گردیده است. در این میان یازده آیه به
احتجاجات ابراهیم اختصاص داده شده است و تنها سه آیه به بقیه انبیاء تعلق
گرفته است، (۱۰) دلیل این امر را بنظر میرسد در سیری که
ابراهیم برای «هدایت» پذیری و یقین آوری از طریق تفکر در آیات و تجزیه
تحلیل دستاوردهای عقلی طی کرد، در حالیکه سایر پیامبران بگونه دیگری به
بعثت و برانگیختگی رسیدند، بتوان یافت. و این دقیقاً همان چیزی است که سوره
«انعام» بر محور آن قرار دارد. بطوریکه اگر قرار باشد برای هر یک از سوره
های قرآن مشخصه مستقلی قائل گردیم، این سوره را باید سوره احتجاج و استدلال
برای اثبات توحید و نفی شرک نامید. لحن سوره کاملاً جدلی است و حالت مناظره
و مقابله نظری دارد و بیش از هر سوره ای مبادله کلام (دیالوگ) در آن بکار
رفته است. از جمله ۴۴ مرتبه فرمان «قل»، خطاب به پیامبر برای جوابگوئی به
«اقوال» مشرکین در آن بچشم میخورد و در مقایسه آماری با سایر سوره ها
مشتقات کلمات: ظلمات، ضلالت، ظلم، کذب، زعم، زُین، شرک، لایؤمنون، بغیر
علم، افتراء، در آن کاربرد بیشتری یافته است که تماماً دلالت بر زمینه سازی
سوره برای «هدایت» انسانها مینماید. (۱۱)
با عنایت به ویژگیهای فوق و محورهای ممتاز سوره است که ابراهیم بعنوان
اندیشمندی آزاده و اسوه «هدایت» معرفی گشته و ماجرای مشاهده و تجربه اش در
طبیعت و مسیری که با تحقیق و تدبر و تفحص طی کرده، بگونه ممتازی (از سایر
پیامبران) در این سوره تفصیل داده شده است. کلماتیکه در آیات مختصر مذکور،
(۱۲) در ارتباط با کلمات کلیدی سوره و موضوعات محوری آن
بکار رفته، مدل و مصداق بودن ابراهیم را برای مقاصد اصلی سوره نشان میدهد،
بعنوان مثال در مجموعه آیاتی که داستان «هدایت یابی» ابراهیم بعنوان نگینی
در وسط آن قرار گرفته (۱۳) ۱۵ بار کلمه «هدایت»، (۱۴)
۲ بار «ضلالت»، (۱۵) ۶ بار «شرک»، (۱۶)
۳ بار «رؤیت» (۱۷) (مشاهده) ۳ بار «حجت» (۱۸)
بکار رفته و کلمات یقین، علم، صراط مستقیم، ذکر، کتاب، سلطان (دلیل علمی)
در متن آن مرتباً تکرار گردیده است که تماماً دلالت بر ارتباط تنگاتنگ
تجربه توحیدی ابراهیم با تصویری که از سوره انعام تصور میگردد مینماید.
ذیلاً آیات ابتدا و انتهای این تجربه را که اجمالی است از تفصیل آیات
مربوطه مورد نظر قرار میدهیم:
آیه (۵) و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین. (۱۹)
آیه (۸۳) و تلک حجتنا آتیناها ابراهیم علی قومه نرفع درجات من نشاء این ربک
حکیم علیم. (۲۰)
در انتهای سوره انعام نیز بار دیگر از ابراهیم یاد شده است. این آیات که
جمع بندی و خلاصه ای از اهداف و مقاصد سوره بشمار میرود، در سال ۶ هجری (۹
سال پس از آیات سابق الذکر) نازل گشته و آئین خالص و توحیدی ابراهیم را
بعنوان «دین قیم» و «صراط مستقیمی» که پروردگار حکیم پیامبر خاتم خود را
بآن «هدایت» کرده معرفی مینماید، همچنانکه ابراهیم همواره حنیف و مبرای از
مشرکان بود و نماز و نُک (عبادات) و حیات و حیات و مماتش را برای خداوند
پروردگار عالمیان میدانست، پاک ترین ذریه او نیز که تمام کننده و به کمال
رساننده دیناً قیماً مله ابراهیم حنیفاً و ما کان من المشرکین.
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین
لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین. (۲۱)
۱ - مطابق محاسبات کتاب سیر تحول،
آیات این سوره در سه مقطع زمانی در سالهای ۱۰ بعثت و ۶ و ۱۰ هجرت بترتیب
ذیل نازل شده است:
آیات ۱- ۳۰ و ۷۴ – ۸۲ و ۱۰۵- ۱۱۷ در سال ۱۰ بعثت، آیات ۳۱-۷۳ و ۸۳-۱۰۴ و
۱۱۸-۱۳۴ و ۱۵۵-۱۶۵ در سال ۶ هجری و آیات ۱۳۵-۱۵۴ در سال ۱۰ هجری نازل شده
اند.
۲ - آیه ۷۵ (و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من
الموقنین)
۳ - بر خلاف فلاسفه و عرفا و اهل کلام که به بحث و بررسی نظری و کلامی
اکتفا مینمایند.
۴ - آیات ۷۶ تا ۷۹ سیر این جستجوی منطقی را نشان میدهد.
۵ - در آیات ۷۶ تا ۷۸ سه بار جمله «هذا ربی» (اینست پروردگار من) تکرار شده
که حق جوئی و حقیقت طلبی کنجکاوانه ابراهیم را نشان میدهد.
۶ - آیه ۷۹ (انی و جهت و جهی للذی فطر السموات و الارض حنیفاً و ما انا من
المشرکین).
۷ - آیه ۷۴ (و اذقال ابراهیم لابیه آذر اتتخذ اصناماً الهه انی
اریک و قومک فی ضلال مبین).
۸ - ریشه اصلی بت پرستی از گذشته تاریخ تاکنون در دو عامل: دفع ضرر
و جلب منفعت خلاصه میشده است. مردم نادان برای نجات از مصیبت های طبیعی مثل
زلزله و سیل و بیماری و غیره و جلب رزق و روزی یا سلامتی و بهبود، به بت ها
یا ارباب دنیائی پناهنده میشدند. امروز نیز تکیه بر قدرتهای حاکم ناشی از
همان دو انگیزه اصلی میباشد.
۹ - مشکرین معاصر ابراهیم
همچون مشرکین معاصر سایر پیامبران، منکر «الله» نبودند، بلکه مشرک بودند
یعنی در کنار خدا، خدایانی دیگر را می پرستیدند و ربوبیت و رحمانیت را که
از صفات خدا است نمی پذیرفتند و عوامل دیگری را مؤثر در عالم تصور می
کردند.
۱۰ - آیات ۸۴ تا ۸۶ – و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا
من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک تجزی
المحسنین – و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالجین – و اسمیعیل و
الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا علی الغالمین.
۱۱ - جالب اینکه در سه موردی که در این مجموعه به اسماء الهی اشاره شده،
تماماً تکیه بر علم و حکمت است:
آیه ۷۳... عالم الغیب و الشهاده و هوالحیکم الخبیر
آیه ۸۰... وسع ربی کل شیء علماً
آیه ۸۳... ان ربک حکیم علیم
۱۲ - آیات ۷۴ تا ۸۳ مربوط بحضرت ابراهیم.
۱۳ - آیات ۷۱ تا ۹۱
۱۴ - آیات: ۷۱ (۴ بار) ۷۷ – ۸۰ – ۸۲ – ۸۳ (۲ بار) ۸۷-۸۸ (۲ بار) – ۹۰
(۲بار) - ۹۱
۱۵ - آیات: ۷۴ و ۷۷
۱۶ -آیات: آیات: ۷۸ – ۷۹ – ۸۰-۸۱ (۲بار) - ۸۸
۱۷ - آیات: ۷۵-۷۶-۷۷
۱۸ - آیات: ۸۰ (۲بار) - ۸۲
۱۹ - این چنین ما ملکوت آسمانها و زمن را (در مسیر
هدایت) بابراهیم نشان دادیم و (برای آنکه) از جمله موقنین گردد.
۲۰ - و اینست حجتی که ما بابراهیم (برای پاسخگوئی به تهدید قوم و هدایت
آنها) بخشیدیم. (این چنین) ما آنرا که بخواهیم بدرجاتی بالا میبریم. همانا
پروردگار تو حکیم و علیم است (کارش براساس حکمت و آگاهی بر خلق استوار
است).
۲۱ - آیات ۱۶۱ تا ۱۶۳ – ای پیامبر بگو محققاً پروردگارم مرا به راه راست
هدایت کرده است، دینی بپا دارنده، (که همان) آئنین ابراهیم حقگرا است که
هرگز از مشرکین نبود. بگو نماز من، عبادت من، زندگی و مرگ من برای خداوند
پروردگار جهانیان است، شریکی برای او نیست و من بچنین توحیدی فرمان داده
شده ام و اول کسی هستم که باین امر تسلیم میشوم.